تصویر هدر بخش پست‌ها

وبلاگ کده

به وبلاگ ما خوش اومدین امیدوارم بهتون خوش بگذره و ما در این راه نهایت تلاشمونو می کنیم🙂💖

دلباختگی پنهان p4

دلباختگی پنهان p4

| Niosha

ادامه مطلب

مرینت:

داشتم با داداشم بحث میکردم که آدرین گفت:

آدرین:خب لوکا به خواهرت کمک کن مگه چی میشه؟

وای این پسر چقدر مهربونه😊

لوکا:چی نمیشه داداش!تو این دختر رو نمی شناسی 

آدرین:راستش من رو با تو اشتباه گرفته بود!!

بعد سرخ شد.ای کاش آب میشدم میرفتم تو زمین😳🥴🥴فهمیدم از دهنش پریده برای همین هیچی نگفتم.

لوکا:آبجی واقعا ازت توقع نداشتم آخه کجای موهای من زرده ها!

مرینت:خب فکر کردم جراحی پلاستیک کردی و موهات رو رنگ کردی!!

آدرین:خب بسه دیگه چه قدر دعوا می کنید!

بعد زد زیر خنده!آخه چرا لو داد😕

همش بهش اخم میکنم تا ازم عذرخواهی کنه 

داداشم رفت بیرون که آدرین گفت:

آدرین:خانم کوچولو ببخشید از دهنم پرید 

مرینت: .....

آدرین:واقعا ببخشید

مرینت:حالا که این کار رو کردی باید یه کاری کنی تا ببخشمت 

آدرین:چیکار؟

بعد تمام ماجرا رو بهش گفتم.از اول تا آخرش رو.بعد گفت:

آدرین:مرینت از من نخواه که این کار رو برات انجام بدم.

مرینت:ولی....باشه🥺😔

آدرین:به یه شرط 

مرینت:چه شرطی؟

آدرین:اون رو بعد بهت میگم 

مرینت:این یعنی فردا میای؟

که یهو لوکا اومد و گفت:

لوکا:شما چرا نمیاید؟

آدرین:بریم...

بعد رفتیم.

فردا صبح...

آخیش صبح شده.بهتره برم مدرسه....

بعد از مدرسه.....

مرینت:.....

 

ادامه دارد.....